هیچ...



غروب رسیدم
یه چرت زدم و شب بیدار شدم دیگه خوابم نبرد تا الان
انتظار داشتم یه کله تا صبح بخوابما چون دیشبم حدود 5 صبح خوابیدم
می خواستم زود بخوابم که فردا سرحال برم کتابخونه ها
حالا مگه خوابم می بره
گفتم یکم درس بخونم به این صورت :


همه چی خوبه
هوا عالی
فقط این هم اتاقیم انگار تو باسنش آتیش روشن می کنن انقدر گرمشه
والا منم گر ولی خو وقتی هوای بیرون گرمه تو هی بیای درو پنجره هم باز کنی مگه فایده داره؟
انگار یاسین تو گوش خر می خونم
هی میگم کره خر درو باز نذار پنجره باز کن که توری داره حالیش نیس
الان منم و لامپ روشن و پشه هایی که دور سرم ویز ویز میکنن :/
لامپ رو خاموش کردم و در سالن رو باز گذاشتم ببینم این عوضیا میرن من یکم بزنم تو سر این جزوه ها


پی نوشت:چند بار بابت باز گذاشتن در بهش تذکر دادم حالیش نیست
امروزم یه گنجشک اومد تو اتاق :/
هی میگم جک و جونور میاد نکن
دو تا پنجره داریم اونا رو باز کن دیگه چیکار به در تراس داری
بخواد خنک شه با دوتا پنجره هم میشه
ولی چیزخله نمی فهمه
شیطونه میگه برم پنجره رم ببندم بخار پز شه دلم خنک شه ها
حیف که خودمم گرمم میشه
ولی باز بخواد از این زبون نفهم بازیا دربیاره گرمی رو به جون می خرم و شبا در و پنجره همه رو می بندم تا به پنجره ی تنها راضی شه از خداشم باشه

دیشب

دعوا کردم

تو گروه کلاس

یه سریا رو انداختم به جون هم و طبیعتا به جون خودم

نمیدونم چرا یه لحظه خون به مغزم رسید یا نرسید و ییهو حس کردم لازمه الان یه فتنه بندازم تو کلاس و انداختم

زنگ زدن گفتن کوتاه بیا

نیومدم

پشت تلفن داد میزدم و اتاق بغلی با مشت میزد به دیوار که یعنی خفه شو

اما رگباری گفتم و گفتم و گفتم

اومدن پی وی

باز حرفمو زدم

گروه شلوغ شد

چند نفر افتادن به جون هم

هرکی اومد پی وی مستقیم و غیر مستقیم ریدم بهش

یه نفرم اومد تو اتاق مون که کامل قهوه ای تیره ش کردم

بالاخره اون شد که می خواستم

و نصفه شب خوشحال از اینکه حقم رو گرفتم با آرامش خوابیدم

 

 

 

پی نوشت:بگم چرا نمی نویسم؟

چون هنوز کامنت ها تون رو تایید نکردم

و نمی رسم هم تایید کنم

زیاده واقعا

دیگه روم نمیشه بدون تایید کامنتا بنویسم

مرسی از کسایی که کامنت گذاشتن ولی از این به بعد کامنت ها اکثرا بدون جواب تایید میشن تا ببینم چی میشه

چسی نمیاما ولی واقعا نمی رسم

علاوه بر دانشگاه هفته ای 4 جلسه بیرون کلاس میرم

خلاصه که ببخشید

 

 

 

بعدا نوشت: اینم اضافه کنم که از بین اون همه دوست پر ادعام

فقط گلگلی تا تهش پشتم موند


آخرین جستجو ها